استاد مطهری(ره) میفرماید: <نسبت این دو با هم، نسبت روح و بدن است. این روح و بدن، این مغز و پوست باید به یکدیگر بپیوندند. فلسفه پوست، حفظ مغز است. پوست از مغز نیرو میگیرد و برای حفظ مغز است. اهتمام اسلام به امر سیاست و حکومت و جهاد و قوانین سیاسی برای حفظ مواریث معنوی، عینی توحید و معارف روحی و اخلاقی و عدالت اجتماعی و مساوات و عواطف انسانی است. اگر این پوست از این مغز جدا باشد، البته مغز گزند میبیند و پوسته خاصیتی ندارد، باید سوخته و ریخته شود.
در حدیث است که پیامبر(ص) فرمود: <اگر سه نفر (حداقل) هم سفر شدید، حتما یکی از سه نفر را امیر و رئیس خود قرار دهید. از اینجا میتوان فهمید که از نظر رسولاکرم(ص)، هرج و مرج و فقدان یک قوه حاکم بر اجتماع که منشا حل اختلافات و پیونددهنده افراد اجتماع با یکدیگر باشد، چه اندازه زیانآور است.>
حکم قرآنی <اطیعوا... و اطیعوالرسول و اولیالامر منکم> و بسیاری از احکام اسلامی و قرآنی دیگر، همچون احکام مربوط به فی و خمس و زکات و جهاد و نظایر آن، هیچیک احکامی نیست که افراد و در خلا‡ و خلوت قابل اعمال باشد. حکومت اسلامی، حکومت قانون است و قانون بدون حکم و رهبر، قابل اجرا نیست؛ یعنی یک مجری قانون برای اجرای قانون ضروری است. در سیره حکومتی پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) و نیز در آیاتقرآن به این موضوع تصریح شده است.
به گواه تاریخ، پیامبر اسلام(ص) نخستین پایهگذار حکومت اسلامی بوده است. ایشان والی و استاندار برای شهرها منصوب کرد، به امر قضاوت پرداخت، سفیرانی به کشورهای غیرمسلمان فرستاد، ارتش مجهز کرد و با مشرکین روم به پیکار برخاست که همه این کارها بر تفکیک ناپذیری دین از سیاست دلالت دارد.
امام خمینی(ره) میگوید: <این را که دیانت باید از سیاست جدا باشد و علمای اسلام در امور اجتماعی و سیاسی دخالت نکنند، استعمارگران گفته و شایع کردهاند؛ این را بیدینها میگویند. مگر زمان پیامبر اکرم سیاست از دیانت جدا بود؟ مگر در آن دوره عدهای روحانی بودند و عدهای دیگر سیاستمدار و زمامدار؟ این حرفها را استعمارگران درست کردهاند تا دین را از تصرف امور دنیا و از تنظیم جامعه مسلمان برکنار سازند.>
اینکه پیامبر(ص) و به تبع ایشان شاگردان مکتبش و خلفای بعد از حضرتش، استاندار و والی تعین میکردند، سفیرانی رد و بدل میکردند، تعلیم یافتگانی را برای تعلیم اسلام و قرآن و آموزش دین به نواحی گسیل میداشتند، همگی شاهد این مدعاست که آنها سیاست و اداره کشور را به عهده داشتند و عملا در سیاست به معنای صحیح آن دخالت میکردند.